رمان به دام افتاده
نویســنده پریچهر
ژانـــر عاشقانه| بزرگسال
قسمتی از رمان
با حالت ترسیده ای به هلما نگاه کردم اومده بودیم پارتی
من داشتم عین بید می لرزیدم اونم همینطور وایساده بود و داشت به جلو نگاه می کرد
صدای کر کننده ی اهنگ و دختر و پسرایی که توی بغل هم دیگه می جنبیدن باعث شده بود
حالم رو بد کنه با حالت ترسیده ای گفتم هلیا از اینجا بریم خواهش می کنم…
……….
عاشقانه بزرگسال گرایشی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.