رمان – دایاق
نویسنده – یامور م
ژانر – عاشقانه
خلاصه
با بوی دود سیگاری که تو بینیم میپیچه سرمو آروم میچرخونم و نگاهش میکنم…
خبری از اون ارسلان همیشه منظم و شیک پوش نیست اون مردی که باحالی به هم ریخته و لباسای چروکی که تو تنشه و معلومه هر چی دم دستش بوده پوشیده و اومده هیچ شباهتی به دامادی که مامان بین فامیل و آشنا پزشو میداد نداره…
چنگی بین موهای آشفته خرمایی رنگش میزنه سرشو بالا میگیره تا نگاهم کنه که باهم چشم تو چشم میشیم …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.