شبی که عروسک زنده شد۱ – آر ال استاین
وقتی عروسک ها صحبت می کنند… همه گوش می دهند. پدر ترینا عروسک گردانی را دوست دارد. به خاطر همین آن همه عروسک در اتاق زیر شیروانی دارد. او اسم آنجا را گذاشته است “موزه عروسک ها!” یکی از عروسک ها صورتش پر از لک است. دیگری لبخند سردی بر چهره دارد. ترینا و برادرش عاشق این عروسک ها بودند. الان صدایی از اتاق زیرشیروانی شنیده می شود و حالت عروسک ها بسیار عجیب شده است. امکان ندارد این عروسک ها زنده باشند… درسته؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.