نام رمان از کفر من تا دین تو
ژانر عاشقانه اجتماعی
نویسنده زینب حاجی زاده
خلاصه
از خواب که بیدار شدم، چشمام به ساعت افتاد؛ که نُه را نشان میدهد. با سرعت به قسمت سرویس بهداشتی رفتم، صورتم را شستم و به کمد گوشه اتاق هجوم آوردم، اولین لباسی که چشمهایم مشاهده کردند؛ را برداشتم مانتو، شلوار جین پوشیدم. مقابله آیینه موهای خرمایی رنگام را دم اسبی بستم. کشوی اول که پر از لوازم آرایشی بود؛ را باز کردم، به چشمهای عسلیام رسیدگی کردم، دیگر وقت نداشتم بیش از این به خود برسم روسری ساتن مشکی رنگ سر کردم، وسایل مورد نیازم را درون کوله پشتیام ریختم و روی شانه ام انداختم ، از اتاق بیرون رفتم.
عاشقانه بزرگسال گرایشی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.