رمان – هم بند
هم بند
(جلد اول)
نویسنده – عسل ظاهری
ژانر – عاشقانه – اجتماعی
خلاصه
سقف بالای سرم تاریک و تا حدودی تار عنکبوت بسته بود و میشد حدس زد که چقدر نم پس داده!
مثل بیشتر مواقع دلم گرفت.. چرخیدم و نگاهی به همخونههام انداختم…. همخونههایی که از خودم بدتر، باید توی یه چهاردیواری کثیف و سرد سر میکردن..
هرکدوم توی فضا و جو خودش غرق بود. روی لبه تخت نشستم و با بیحوصلگی گفتم چرا شما امروز انقدر ساکتید؟
آیدا که البته برخلاف اون دوتا ساکت نبود و گاهی سرفه میکرد، با صدای دورگه شدهش گفت حوصلهی من که خیلی سر رفته، یکم برامون بخون..
صدام و صاف کردم و گفتم وقتی بغض دارم صدام بد میشه رمان عاشقانه ولی باشه میخونم!
بدون اینکه منتظر باشم چیزی بگن، شروع به خوندن تیکهای از آهنگی که یادم مونده بود کردم به خودت میای تو هم…الانم دورت پُرن..من میفهمم و میدونم، برمیگردی به خودم!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.