رمان – پادمیرا
پادمیرا
نویسنده – مبینا مهراور
ژانر – عاشقانه – اجتماعی
خلاصه
همیشه به اینجای ماجرا که می رسید از فکر و خیال میامدم
بیرون.دیگه چهره ای از اون پسر دستفروش تو ذهنم نبود و نمی
تونستم ادامه ی خاطراتم رو بدون صورتش تصور کنم.
راسته که میگن از دل برود هرآنکه از دیده رود. منم همینطوری شدم
سالیان سال از اون قضیه گذشت و هر روز یه چیزی از اون فرد رو
فراموش می کردم.
دختری هستم عاشق یه پسر دست فروش شدم و بهش پول دادم تا بره برای خودش کار پیدا کنه و بیاد خواستگاریم ولی اون پسر میره و دیگه پیداش نمیشه.
چندسال بعد که میخواستم فراموشش کنم میفهمم پسره رئیس شرکتی هستش که توش کار میکنم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.