رمان – چشمان زغالی
– چشمان ذغالی
نویسنده راضیه عباسی
خلاصه
آیلار دختر محمود، خان روستا، دلداده
پسرعمویش سیاوش که بعد از سالها دوری حالا در کسوت پزشک به روستا بازگشته …
دو دل داده، دو عاشق و …
……
بهم تعرض کرد و مجبور شد با من ازدواج کنه و درحالی که تو تبِ عشق برادرش میسوختم، هرشبانه روز مورد هجوم خشمِ علیرضا قرار گرفتم. ما هر دو عاشق بودیم، او عاشق خواهرم و من عاشق برادرش سیاوش اما…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.