گیس سیاه سردار – امین اوتانه تیکه کتاب یوتاب با چشم اشاره کرد به غرب، جایی که جلگه شروع میشد «دشمن داره نزدیک میشه. یک دو روز دیگه این جان.» رهام تلخ خندید «پس درست حدس زدم. برای توصیههای روز نبرد این جام.» یوتاب سرش را تکان داد «تو و اون دختر پشت سر ما قرار دارین. پشت آخرین لایهی دفاعی. نمیخوام پیش از اون که بهت دستور بدم، بیای توی میدون. حتا اگه خود آریوبرزن زخمی شده باشه. اگه در حین جنگ کسی به کمکت نیاز داشت، وظیفهی دیگران اینه که زخمی رو به تو برسونن. نه که خودت بلند شی و دوره بیفتی توی میدون جنگ. دوس ندارم که بدون پزشک به نبرد ادامه بدم. میفهمی که؟» رهام سرش را تکان داد که یعنی فهمیده. یوتاب ادامه داد «بعد از اون که من اشاره کردم، میتونی بری و به زخمیها کمک کنی. اما فقط توی گدار. حتا یک گام هم توی دشت نمیگذاری. تاکید میکنم حتا یه گام. این رو به اون دختر هم توضیح بده. مواظبش باش. خیلی دوس داره شمشیربازی کنه. مهارش کن.» باز رهام سرش را تکان داد «بله. حتا یک گام.»
گیس سیاه سردار – امین اوتانه
16,000 تومان
- نام کتاب : گیس سیاه سردار(
- تعداد صفحه : 36 صفحه
- حجم فایل : 1.2 مگابایت
- فرمت فایل : PDF
- دسترسی مادام العمر به فایل
- دانلود فایل بلافاصله پس از پرداخت میسر است. (پرداخت با تمام کارت های بانکی میسر است)
قبل از خرید حتما نسخه دمو کتاب رو دریافت کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.